کریستین ساینس مانیتور در این زمینه مینویسد:
با گذشت ۳۴ سال از انقلاب ایران، این کشور دستاوردهایی کلیدی در منطقه خاورمیانه به دست آورده و با وجود مجموعهای از تحریمهای اقتصادی غرب، برنامهای هستهای را دنبال کرده که به نظر نمیرسد از سرعت آن کاسته شود! آیا اکنون زمان آن رسیده که ایالات متحده راه خود را تغییر داده و کاری شبیه آنچه «نیکسون» در قبال چین انجام داد، با ایران انجام دهد؟ بنا بر این گزارش، در شرایطی که مذاکرات هستهای میان ایران و قدرتهای جهانی در دو روز گذشته جریان داشت، طرح این ایده انگیزاننده در کتابی که از سوی دو کارشناس آمریکایی به نگارش درآمده، تعجب گروهی را در واشنگتن برانگیخته است. این در حالی است که در مذاکرات هستهای در آلماتی، نشانههای اندکی مبنی بر پیشرفتی چشمگیر در حل و فصل بحران موجود دیده شد. بنا بر این گزارش، قدرتهای جهانی به ایران پیشنهاد کردند در ازای توقف غنیسازی در سطح ۲۰ درصد، برخی از تحریمهای وضع شده علیه ایران را کاهش دهند. ایران نیز در این مذاکرات دو روزه پیشنهاد متقابلی را به گروه ۱+۵ داد. اما با توجه به اینکه از آغاز مذاکرات، خوشبینی نسبت به آن اندک بود، برخی کارشناسان بر این باور بودند که قدرتهای جهانی و به ویژه آمریکا، باید پیشنهاد مهمتر و قابل توجهتری از صرف کاهش تحریمها را ارائه دهد تا بتوانند از تقابل نظامی بر سر برنامه هستهای ایران جلوگیری کنند. «فلینت لورت»، مدیر امور خاورمیانه در شورای امنیت ملی آمریکا در دوره بوش و استاد امور بینالملل در دانشگاه دولتی پنسیلوانیا میگوید: «اگر ایالات متحده سطح مشخصی از غنی سازی کنترل شده را میپذیرفت، میتوانستیم تا چند هفته به توافقی در موضوع هستهای دست یابیم». اما به باور لورت، این اساساً به معنای پذیرش جمهوری اسلامی ایران به عنوان یک قدرت مشروع است؛ امری که البته وی شخصاً با آن موافق است. لورت که به تازگی به همراه همسر خود «هیلاریمان لورت»، استاد دانشگاه جرج تاون، کتاب «رفتن به تهران» را منتشر کرده، میگوید، سرانجام رئیس جمهور آمریکا ناچار خواهد بود کاری مشابه آنچه نیکسون و کیسینجر در سال ۱۹۷۲ در قبال چین انجام دادند، انجام دهد و به همراه پذیرش ایران، یک سیاست خارجی مستقل در پیش گیرد. «بنیامین نتانیاهو»، نخست وزیر رژیم اسرائیل این هفته اظهار داشت، ذخیره اورانیوم ۲۰ درصدی ایران، این کشور را به «خط قرمز» هستهای که پیش از این توسط وی ترسیم شده بود، نزدیکتر میکند. در طرف مقابل، ایران تأکید میکند که برنامه هستهایش صرفاً دارای مقاصد صلحآمیز است و آیتالله خامنهای، رهبر این کشور نیز تکرار کرده که سلاح هستهای غیراخلاقی است. اما ایران همچنین اعلام کرده که هرگز درباره حق غنیسازی خود مذاکره نمیکند و تسلیم تحریمهای اقتصادی غرب نیز نخواهد شد. در این عرصه، ایالات متحده با گزینههای به شدت محدودی روبهروست. اوایل این ماه، جو بایدن، معاون رئیسجمهوری، پیشنهاد اوباما برای مذاکره دوجانبه با تهران را تکرار کرد. اما بایدن که در کنفرانس امنیتی مونیخ سخن میگفت، اظهار داشت ایرانیها باید آماده بحث درباره دستور کاری مشخص باشند.
بایدن گفت: «ما تنها برای تمرین این کار را انجام نخواهیم داد».
برخی کارشناسان بر این باورند که بحران هستهای ایران هرگز بدون درجهای از حل و فصل مسائل میان واشنگتن و تهران، به نتیجه نخواهد رسید؛ اما برخی دیگر، از جمله شماری از جنگطلبان جمهوری خواه هشدار میدهند که احتمال دارد ایران از تطویل مذاکره با واشنگتن به منظور پیشبرد برنامه هستهای خود استفاده کند. در همان کنفرانس مونیخ، سناتور «جان مک کین» گفت، مخالفتی با مذاکرات مستقیم با ایران ندارد، اما امیدوار نیست این مذاکرات به هیچ نتیجهای برسد. با این حال، لورت، بر اساس تجربهای که به عنوان جزیی از تیم مذاکره کننده آمریکایی در جریان دیدارهای خود با ایرانیان در سالهای اولیه جنگ افغانستان به دست آورده، بر این باور است ایالات متحده یاد گرفته که میتوان با حکومت ایران در بالاترین سطح گفتوگو کرد. از دیدگاه وی، هماکنون به سبب آسیبی که در پی جنگهای عراق و افغانستان به موضع آمریکا در خاورمیانه وارد شده، پیشبرد هر گونه فرایند گشایش در قبال ایران، دشوارتر از گذشته است. لورت میافزاید در دوره بوش، شورای امنیت ملی آمریکا طرحهای وی برای برقراری ارتباط با ایران را ناکام گذاشت. وی ادامه میدهد: «موضع آمریکا در منطقه در حال سقوط آزاد است. در نتیجه مداخله نظامی سوم در منطقه، برای ایالات متحده فاجعه بار خواهد بود». اما به عقیده لورت، مصالحه با جمهوری اسلامی ایران میتواند آغازگر تغییر جهت آمریکا در منطقه باشد. وی با اشاره به اینکه تغییر رویکرد آمریکا نسبت به چین در دوره نیکسون، موضع این کشور در آسیا را حفظ کرد، اتخاذ رویکردی مشابه از سوی اوباما در قبال ایران نیز میتواند همین کار را انجام دهد.